پدر یعنی تپش در قلب خانه پدر یعنی تسلط بر زمانه پدر احساس خوب تکیه بر کوه پدر یعنی تسلی، وقت اندوه پدر یعنی زمن نام و نشانه پدر یعنی فدای اهل خانه پدر یعنی غرور و مستی من پدر یعنی تمام هستی من
و تـــــــو نـــمی خوانی ! امـــــــــــا مخــاطب که تـــو باشــی… مدیــــــونم اگر ننـــــــویسم… . . . شماره عوضی نبود … صدا اشتباه نبود … صدا همان صدا بود … چیزی دیگر انگار عوض شده بود … چیزی شبیه دل … . . . “صفر را بستند ” تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم! . . . گیرم که باران هم آمد… همه چیز را هم شست… هوا هم عالی شد… فایده اش برای من چیست؟ هوای دل من بی تو پس است . . . نه مژده ای نه مسیحا نفسی و نه آمدنی! این شد که به فال بی اعتقادم! . . . هیچ وقت نباید به اجبار خندید ! گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد … لبخـــــند بعد از گریه ؛ از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره … . . . نمی گوید بیا نمیگوید بمان نمیگوید برو حتی راحتم بگذار می آید حرف های عاشقانه میشنود لبخند میزند و میرود کارهرشب اوست .
ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه یه پسر جوونی که حکم اعدامش صادر شده بود به جرم تجاوز به یک دختر جوان! و یکی از دوستان در طی مصاحبه ای که با عاملان این ماجرا داشتند این ماجرا رو برام تعریف کرده بودند و من هم امروز این ماجرا رو کوتاه برای شما تعریف میکنم و یه نقد کوتاه هم بر این ماجرا خواهم داشت!
این پسر که حالا طناب دار رو روز به روز به خودش نزدیک تر می دید ، علاوه بر تجاوز چند ضربه چاقو هم به دختر زده بود و آخر سر در بیابانی رها کرده بود! ( معجزه اصلی زنده موندن این دختر بود!)
وقتی این پسر دستگیر شده بود و در مصاحبه ای که با او داشتند در جواب این سوال که چرا اون دختر رو برای تجاوز دزدیدی؟ جواب داده بود که:
" طبق معمول و عادت روزانه گوشه خیابون بودم که دیدم او با مانتوی تنگ و کوتاه و آرایش غلیط از نزدیکی ما رد شد و برق این همه زرق و برق چشامو کور کرد و عقل و هوشمو با هم برد،همین امر باعث شد تا.................." ( دزدی و تجاوز و چاقو زدن هم بقیه ماجرا! )
و وقتی این علت رو به دختر گفته بودن: اون با دستپاچگی گفته بود که :
" به فرض من اینطور لباس پوشیده بودم ، اون که نباید به صرف لباسم تحریک بشه و مثل یه حیوون باهام رفتار کنه!!
خوب تا اینجای ماجرا رو همگی متوجه شدید ! حالا یه سوال؟
رفتار حیوانی یعنی چه؟ من اینطور تعریفش میکنم:
هر رفتاری که بدون اندیشیدن و با جهالت و فقط به تحریک غریزه انجام بگیره.
طبق این تعریف قطعا کار این پسر حیوانیه! اما این یه طرف ماجراست! فکر نمیکنید عمل این دختر خانوم باعث چنین ماجرایی شده؟
آیا با این همه هشدار به اینکه یه زن مسلمون به تصریح قرآن نباید با زینت بیرون بیاد و تو روانشناسی مردها هم ثابت شده که مردها نسبت به تحریک های چشمی بسیار حساسند و البته خود خانمها هم چنین مسئله ای رو شنیدند و بارها چنین مسئله ای رو تجربه کردند ، این طرز لباس پوشیدن انسانی و با اندیشه بوده و یا فقط به تحریک حس خودنمایی و غریزه عشوه گری و به بهانه مد سال و ... صورت گرفته؟!!
جالب اینجاست که طبق گفته ی مصاحبه گر در هنگام مصاحبه هم طرز پوشش این خانوم هنوز هم نامناسب بود و مثل اینکه از ماجرا عبرت نگرفته بود!
پس قبول کنیم که هر آنچه از بدی بهمون میرسه از خودمونه! و مقصر اصلی خودمونیم! این فقط یکی از هزاران ماجرایی بود که هر روز در گوشه کنار کشور اتفاق می افته و خیلی ها به راحتی از کنار این خبر ها رد میشیم! انگار نه انگار....
پ.ن:چه بسیارند عبرت دهنده ها و چه کمند عبرت گیرندگان ...
توی دنیا چیمی خوای به پات بریزم همه هستیمو من به سرا پات بریزم لب پرخنده می خوای بیا لبهام مال تو چشم پر گریه می خوای هر دو چشمام مالتو بیا تا برات بگم من وجودم مال تو بذار تا فدات بشم من غرورم مالتو اگه بازیچه می خوای بیا قلبم مال تو اگه رودخونه می خوای سیلاشکام مال تو
چرا من بی تو بمونم نمی دونم نمی تونم واسه ی زندگیکردن تو را می خوام خوب می دونم تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگیهستی تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگیهستی...
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یكی با چشمای نازش دل كوچیكمو لرزوند یكی با دست ناپاكش گلای باغچمو سوزوند تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم از این فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی تو كه بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم خداحافظ گل پونه . كه بارونی نمی تونی ...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....!